بی اغراق این عکس یکی از شاهکارهای عکاسی تمام تاریخ جنگ است. این عکس بدست عکاس کانادایی به نام کلاود دتلوف در 26 آگوست 1939 در بریتیش کلمبیا کانادا از سربازانی گرفته شد که عازم جنگ جهانی بودند تا به ارتش بریتانیا بپیوندند. آنها به سمت مقصدی سری رهنمون شده بودند. در حال رژه، ناگهان پسری پنج ساله به نام "ویتی" دستان مادرش را رها کرد و در حالی که به سمت پدرش، سرباز جک برنارد ، می دوید، این جمله را به زبان آورد: "صبر کن بابا". در همین لحظه بود که عکاس دکمه شاتر دوربینش را فشرد و عکسی را خلق کرد که نه تنها به شکلی گسترده در تمام دنیا منتشر شد بلکه در تمام دوران جنگ در تمام مدارس بریتیش کلمبیا آویزان شد.
لبخند جالب مادر ویتی، چهره مطمئن و مصمم پدر، پس زمینه صف طولانی سربازان کانادایی و تقارن دستهای پدر، مادر و خود ویتی به عکس جلوه ای هنری و ماندگار داده است.
آنچه می خوانید یادداشتی طنز از زنده یاد عمران صلاحی با عناوین «گفتگو با چوپان دروغگو» است که برای نخستین بار مهدی فیروزان در سایت شهر کتاب منتشر کرده است.
* لطفا خودتان را معرفی بفرمایید.
نیازی به معرفی نیست. کتاب های درسی خودشان حسابی این جانب را معرفی کرده اند. همه فکر می کنند نامم چوپان است و فامیلم دروغگو.
* این دستگاه چیست که توی بقچه پیچیده اید؟
دستگاه پخش صوت. در دوران پست مدرن، ما دیگر از نی لبک استفاده نمی کنیم. گوسفندها هم به سرودهای تند غربی عادت کرده اند و سر حال که باشند، حرکات موزون هم می کنند. مثل حالا. ببینید چه دنبه ای تکان می دهند. سگ مان هم گاهی اوقات می زند زیر آواز و ما را از خماری در می آورد. تصمیم داریم در صورت امکان، دستگاه «اکو» هم بیاوریم تا گوسفندانی که در دور دست مشغول چرا هستند، از موسیقی بی نصیب نمانند.
* می بینم موبایل هم دارید. لابد کسانی که گوسفند زنده می خواهند، با این تلفن همراه تماس می گیرند.
خیر در دوران پیشامدرن ما ناچار بودیم برویم سر کوه، دست مان را دور دهان مان لوله کنیم و فریاد بزنیم آی گرگ… آی گرگ… این کار، هم وقت مان را می گرفت و هم نیرومان را. حالا با این تلفن همراه شماره های مختلفی را می گیریم و داد می زنیم آی گرگ… دیگر لزومی ندارد بالای کوه برویم.
* حالا واقعا گرگی هم وجود دارد یا مردم را سر کار گذاشته اید؟
از این کار لذت می بریم و خوش خوشان مان می شود. نمی دانید چه کیفی دارد وقتی مردم به کمک می آیند و می بینند از گرگ خبری نیست.
* پس بی خود نیست که به شما می گویند چوپان دروغگو. لابد آب هم قاطی شیرتان می کنید؟
اشتباه به عرض تان رسانده اند، ما شیر قاطی آب مان می کنیم.
* وقتی الکی داد می زنید «آی گرگ»، سگ تان چه عکس العملی نشان می دهد؟
اوایل مثل قرقی از جا می پرید و می دوید که پاچه گرگ را بگیرد، اما دندان اش به هوا اصابت می کرد.
* حالا چه کار می کنید؟
حالا وقتی داد می زنیم «آی گرگ»، سگ مان چانه اش را روی دست های اش می گذارد و می گوید: «بخواب، حال نداری.»
* حالا اگر واقعا گرگ به گله بزند چه کار می کنید؟ مردم که دیگر حرف شما را باور ندارند.
یک کاریش می کنیم. شاید با آقا گرگه کنار آمدیم. کافی ست یک خرده سبیلش را چرب کنیم.
* چه جوری؟
اینش دیگر به خودمان مربوط است.
لینک مرتبط :
چه در لباسها و چه در خانه تان می توانید زمردی را وارد کنید و از آن تاثیرات مثبت بگیرید.
خانمها دوستش دارند و این دوست داشتن ریشه ای تاریخی دارد. «زمرد» همیشه محبوب بوده به خصوص در میان خانمها، رنگ خاص این قطعه جواهر چشم را می گیرد و رها نمی کند.
ادامه مطلب ...