مسوولان توسعه و عمران امارت متحده عربی اعلام کردند، کار ساخت اولین شهر فاقد کربن (کربن صفر) جهان که ۵۰هزار نفر را در یک محیط بدون خودرو جای خواهد داد، در ابوظبی واقع در خلیج نفت خیز امارات متحده عربی آغاز شده است.
ادامه مطلب ...
نسل ما یعنی... خاله بازی با چادرای مامانامون تو کوچه. یعنی بیدار شدن با بوی نفت بخاری نفتی. یعنی بوی نون پنیر و نارنگی تو کیف. یعنی فوتبال دستی. یعنی مانتو خفاشی با اپول. یعنی توپ دولایه رنگی پلاستیکی. یعنی صف نون ...
نسل ما یعنی یعنی بوی نم خاک بعد بارون تو کوچه خاکی...یعنی ویدئو قاچاق...یعنی آتاری و میکرو... یعنی سیگار زر... یعنی انباری و بوی سرکه... یعنی شکر، روغن ،قند کوپنی... یعنی فخر فروختن با کتونی میخی... یعنی قاق بودن تو بیخ دیواری... یعنی ته کلاس و تقسیم لواشک... یعنی سیاه چال... یعنی کارت صدآفرین... یعنی حسرت یک دقیقه خواب بیشتر تو زمستون... یعنی ادکلن کبرا و ویوا... یعنی لاک قرمز و قند! تلویزیون سیاه و سفید... یعنی بستنی کیم دوقلو... یعنی آدامس خروس نشان... بوی آش و کشک تو یه روز بارونی... یعنی کیسه و سفیدآب... یعنی علاالدین و سیب زمینی... یعنی کوبلن و کاموا... یعنی بوی ماهی دودی... یعنی کارت بازی با دمپایی... یعنی کپسول بوتان و پرسی... یعنی جوجه رنگی... یعنی چشم کبود و مامان دوستت دم در... یعنی نوار کاست... سیاوش شمس و داریوش... آلبالو خشکه رو پشت بوم... یعنی بوی نفتالین لای رختخواب... یعنی پرش از روی رختخواب ها و سقوط آزاد با اونا... یعنی تک درخت ته کوچه... یعنی خریدن لبو و لواشک از سر کوچه ی مدرسه... یعنی خوردن ساندویچ کثافتی اونم با ولع ... یعنی سوختگی نارنجی رنگ بلوز کاموایی... یعنی ساختن آدم برفی با لگن حموم... یعنی بوی نم زیرزمین... یعنی نیمکت سه نفره... یعنی چوبین و برانکا... یعنی تیله بازی... یعنی اشکنه... یعنی خرپلیس... عاشق شدن از پس پرده ی حیا و شرم... یعنی نامه پسر همسایه... نسل ما یعنی من... یعنی تو... یعنی ما...
ادامه مطلب ...
خفاشها پرجمعیتترین گروه پستانداران هستند و کمتر تغییری در تعداد آنها تاثیر بزرگی بر اکوسیستم منطقه محل سکونت آنها میگذارد. اغلب خفاشها در شب فعالیت میکنند و روزها در نواحی تاریک مانند غار استراحت میکنند.
برای مشاهده عکس بزرگ از نشنالجئوگرافیک، اینجا را کلیک کنید.
در مکه که رفتم خیال میکردم دیگر تمام گناهانم پاک شده است...
غافل از اینکه تمام گناهانم گناه نبوده و تمام درست هایم به نظرم خطا انگاشته و نوشته شده بود.
در مکه دیدم خدا چند سالیست که از شهر مکه رفته و انسانها به دور خویش میگردند!
در مکه دیدم هیچ انسانی به فکر فقیر دوره گرد نیست... دوست دارد زود به خدا برسد و گناهان خویش را بزداید غافل از اینکه آن دوره گرد خود خدا بود!
در مکه دیدم خدا نیست و چقدر باید دوباره راه طولانی را طی کنم تا به خانه خویش برگردم و در همان نماز ساده خویش تصور خدا را در کمک به مردم جستجو کنم...
آری، شاد کردن دل مردم همانا برتر از رفتن به مکه ایست که خدایی در آن نیست...