آرامش
حتی یک مورد سوگواری شدید یا زدن به سروصورت دیده نشد. میزان تاثر و اندوه بطور خود بخود بالا رفته بود.
وقار
صفوف منظم برای آب و غذا. بدون هیچ حرف زننده یا رفتار خشن.
توانمندی
بعنوان نمونه معماری باورنکردنی بطوریکه ساختمانها به طرفین پیچ و تاب میخوردند ولی فرو نمی ریختند.
رحم و شفقت
مردم فقط اقلام مورد نیاز روزانه خود را تهیه کردند و این باعث شد همه بتوانند مقداری آذوقه تهیه کنند.
نظم
غارتگری دیده نشد. زورگویی یا ازدست دیگران ربودن دیده نشد. فقط تفاهم بود.
ایثار
پنجاه نفر از کارگران نیروگاه های اتمی ماندند تا به خنک کردن دستگاهها ادامه دهند.
مهربانی
رستورانها قیمتها را کاهش دادند. یک خودپرداز بدون محافظ دست نخورده ماند. دستگیری فراوان از افراد ناتوان.
آموزش
از بچه تا پیر همه دقیقا میدانستند باید چکار کنند و دقیقا همان کار را کردند.
وسایل ارتباط جمعی
در انتشار اخبار بسیار خوددار بودند. از گزارشات مغرضانه خبری نبود. فقط گزارشات آرامبخش.
وجدان
هنگامی که در یک فروشگاه برق رفت، مردم اجناس را برگرداندند سرجایشان و به آرامی فروشگاه را ترک کردند
در یکی از خیابانهای ژاپن نزدیک محل زلزله با اینکه مردم سراسیمه بدون
لباس مناسب به خیابان امده بودند و بارش برف هم اغاز شده بود چند بوتیک
لباس هم در انجا بود که شیشه ویترین انها شکسته شده بود اما با وجود سرمای
شدید مردم به هیچ عنوان به خودشان اجازه ندادند که به فروشگاه و بوتیکها
یورش ببرند تا از سرما در امان بمانند....
و اینگونه بود که ژاپن ...... ژاپن شد
خیلی ها هنوز نمیدونن وقتی هی گفته میشه دهه شصت یا دهه شصتی که میگن منظور چیه! خواستم گوشه ای ازش رو بگم تا شاید درک کنن،شاید...!
منبع : http://www.goldman7.blogfa.com
هر کدام از این ۱۱ نفر که پولدارترین فرد جهان (بیل گیتس) بین آنهاست، چه مسیری را طی کردند و هم اکنون چه می کنند؟
این تصویر یکی از نمادهای مهم شرکت مایکروسافت و البته یکی از نمادهای بزرگ دنیای تجارت محسوب میشود. ۳۳ سال پیش و در سال ۱۹۷۸ این ۱۱ نفر نخستین کارمندان شرکت مایکروسافت بودند و بنیان یکی از بزرگترین شرکت های جهان را گذاشت اند.
چه کسی آن زمان فکر می کرد بیل گیتس این عکس با آن ظاهر جوان تبدیل به ثروتمند ترین فرد جهان می شود؟
داستان
خود این عکس هم جالب است. تیم اولیه مایکروسافت علاقه ای به گرفتن عکس
دسته جمعی نداشت اما وقتی باب گرینبرگ در یک مسابقه رادیویی برنده شد و
جایزه آن یک عکس پرتره مجانی بود! آنها تصمیم گرفتند با هم بروند و این عکس
دسته جمعی را بگیرند.
اما هر کدام از این ۱۱ نفر چه مسیری را طی کردند و هم اکنون چه می کنند؟
ادامه مطلب ...
زنان ؛ قبل از مادر شدن، پری و بعد از مادر شدن؛ تبدیل به فرشته می شوند.
فرشته ی مهربان و فداکار روزت مبارک
به گزارش نیو نیوز بالاخره پس از مدتها شرکت
پپسی توانست طرح تبلیغاتی خود برای تاباندن لوگوی پپسی بر روی کره ماه را
که با مخالفت سازمان محیط زیست ملل متحد یو.اِن.ئی.پی مواجه بود را به
مرحله ی اجرا برساند .
بر اساس این برنامه اولین پروژه ی آزمایشی
تابش نور بر سطح کره ی ماه در تاریخ 5 ژوئن 2012 ...(16 خرداد 91) در منطقه
خاورمیانه که شرایط مناسب تری را برای انجام این کار دارا میباشد انجام
خواهد شد .
زمان دقیق این پدیده ی غیرطبیعی و جالب شامگاه شانزدهم
ژوئن به وقت ایران در ساعت 23:30 دقیقه است که در سرتاسر ایران نیز به صورت
کامل قابل رویت خواهد بود.
مدت تابش احتمالا تنها حدود 15 دقیقه به طول خواهد انجامید.
در صورت موفقیت کامل پروژه ،این طرح تبلیغاتی به صورت رسمی در نقاط دیگر جهان توسط شرکت پپسی و احتمالا دیگر غول های عرصه ی تجارت جهانی اجرا خواهد.
آرزوهای زیر از کتاب سومین جشنواره بینالمللی
«دستهای کوچک دعا» است. این جشنواره سه سال است که در تبریز برگزار میشود و
آرزوهای بچههای دنیا را جمع آوری میکند و برگزیدگان را به تبریز دعوت و
به آنها جایزه میدهد. آرزوهای زیر از بچههای ایران است.
* آرزو دارم سر آمپولها نرم باشد!
* خدای مهربانم! من در سال جدید از شما میخواهم اگر در شهر ما سیل آمد، فوراً من را به ماهی تبدیل کنی! (نسیم حبیبی/ 7 ساله)
* خدای عزیزم! من تا حالا هیچ دعایی نکردم. میتونی لیستت رو نگاه کنی.
خدایا ازت میخوام صدای گریه برادر کوچیکم رو کم کنی! (سوسن خاطری/9 ساله)
* خدای عزیزم! در سال جدید کمک کن تا مادربزرگم دوباره دندان دربیاورد. آخر او دندان مصنوعی دارد! (الناز جهانگیری/ 10 ساله)
* آرزوی من این است که ای کاش مامان و بابام عیدی من را از من نگیرند.
آنها هر سال عیدیهایی را که من جمع میکنم، از من میگیرند و به بچه
آنهایی میدهند که به من عیدی میدهند! (سحر آذریان/ 9 ساله)
*
بسماللهالرحمنالرحیم. خدایا! از تو میخواهم که برادرم به سربازی برود و
آن را تمام کند. آخه او سرباز فراری است. مادرم هی غصه میخورد و میگوید:
کی کارت پایان خدمت میگیری؟ (حسن ترک/ 8 ساله)
* ای خدا! کاش همه مادرها مثل قدیم خودشان نان بپزند و من مجبور نباشم در صف نان بایستم! (شاهین روحی/ 11 ساله)
* خدایا! کاری کن وقتی آدمها میخوان دروغ بگن یادشون بره! (پویا گلپر/ 10 ساله)
* خدایا! در این لحظه زیبا و عزیز، از تو میخواهم که به پدر و مادر همه بچههای تالاسمی پول عطا کنی، تا همه ما بتوانیم داروی «اکس جید» را بخریم و از درد و عذاب سوزن در شبها رها شویم و در خواب شبانهمان مانند بچههای سالم پروانه بگیریم و از کابوس سوزن رها شویم. (مهسا فرجی/ 11 ساله)
* خدایا! شفای مریضها را بده. همچنین شفای من را نیز بده تا مثل همه بازی کنم و هیچکس نگران من نباشد و برای قبولشدن دعا 600 عدد صلوات گفتمانشاءالله خدا حوصله داشته باشد و شفای همه ما را بدهد. الهی آمین. (مهدی اصلانی/ 11 ساله)
* ای خدای مهربان! من سالهاست آرزو دارم که پدرم یک توپ برایم بخرد، اما
پدرم بدلیل مشکلات نتوانسته بخرد. مطمئن هستم من امسال به آرزوی خودم
میرسم. خدایا دعای مرا قبول کن. (رضا رضائی / 13 ساله)
* کاشکی من یه مغازه توپفروشی داشتم تا دیگه مجبور نمیشدم بهجای توپهایی که همسایهمون پاره میکرد، توپ نو بخرم! (زهرا ایمانی/ 12 ساله)
* خدیا! دعا میکنم که در دنیا یک جاروبرقی بزرگ اختراع شود تا رفتگران خسته نشوند! (فاطمه یارمحمدی/ 11 ساله)
* ای خدا! من بعضی وقتها یادم میرود به یاد تو باشم. ولی خدایا کاش تو همیشه به یاد من بیفتی و یادت نرود! (شقایق شوقی/9 ساله)
* خدای عزیزم! سلام. من پارسال با دوستم در خونهها را میزدیم و فرار
میکردیم. خدایا منو ببخش و اگه مُردم به خاطر این کار منو به جهنم نبر،
چون من امسال دیگه این کار رو نمیکنم! (دلنیا عبدیپور/ 10 ساله)
* آرزو دارم بهجای اینکه من به مدرسه بروم، مادر و پدرم به مدرسه بروند. آن وقت آنها هم میفهمیدند که مدرسه رفتن چقدر سخت است و اینقدر ایراد نمیگرفتند! (هدیه مصدری / 12 ساله)
* من دعا میکنم که خودمان نه، همه مردم جهان در روز قیامت به بهشت بروند. (المیرا بدلی/ 11 ساله)
* خدای قشنگ سلام! خدایا چرا حیوانات درس نمیخوانند، اما ما باید هر روز درس بخوانیم؟ در سال جدید دعا میکنم آنها درس بخوانند و ما مثل آنها استراحت کنیم! (نیشتمان وازه/ 10 ساله)
عکسی تاریخی که در 26 جولای 1967 توسط "روکو مورابیتو" گرفته شد،بعدها و در سال 1968، جایزه معتبر پلیتزر را به عکاسش پیشکش کرد.
عکسی ماندگار که به "بوسه زندگی" معروف شد، بازتابی گسترده در دنیا داشت.راندال شامپیون، که یک سیم چین بود، با لمس سیم برق فشار قوی،بیهوش در میان زمین و آسمان معلق مانده بود. در این حال، همکارش،تامسون به سرعت خود را به او رساند و تنفس دهان به دهان را آغاز کرد.او این کار را آن قدر ادامه داد تا تنفس راندال بازگشت و او جانی دوباره گرفت.
شاید اگر آن روز تامسون کمی دیرتر خود را به همکارش می رساند،او دیگر به زندگی باز نمی گشت. به همین دلیل این عکس به "بوسه زندگی" معروف شد.