آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن آگهی وفاتش را بخواند!
حتما میدانید که نوبل مخترع دینامیت است. زمانی که برادرش لودویگ فوت شد، روزنامهها اشتباها فکر کردند که نوبل معروف (مخترع دینامیت) مرده است.
آلفرد وقتی صبح روزنامهها را میخواند با دیدن آگهی صفحه اول میخکوب شد: «آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مرگآورترین سلاح بشری مرد».
آلفرد خیلی ناراحت شد. با خود فکر کرد آیا خوب است که مرا پس از مرگ این گونه بشناسند؟
سریع وصیتنامهاش را آورد. جملههای بسیاری را خط زد و اصلاح کرد. پیشنهاد کرد ثروتش صرف جایزهای برای صلح و پیشرفتهای صلح آمیز شود.
امروزه
نوبل را نه به نام دینامیت، بلکه به نام مبدع جایزه صلح نوبل، جایزههای فیزیک و
شیمی نوبل و ... میشناسیم. او امروز، هویت دیگری دارد
.
ادامه مطلب ...
هر دهه در آمریکا کتاب جالبی با عنوان "اشتباهات بزرگ" چاپ میشود که در آن بیشتر به سوتی مقامات بلند پایه و مشاهیر پرداخته می شود. یکی از گاف های بزرگ دهه 60 که بعدا در این کتاب منتشر شد به رقابت فضایی آمریکا وشوروی مربوط می شود.این قضیه بر می گردد به سال 68 ،اوج رو کم کنی های آمریکا و شوروی.
در آن دوره وقتی فضانوردان آمریکایی ازجو زمین خارج میشدند، به دلیل نبود نیروی جاذبه نمی توانستند روی کاغذ گزارش بنویسندچون جوهر خودکار یا خودنویس روی کاغذ سرازیر نمی شد! در آن سال رئیس سازمان ناسا، جیمز ادوین وب تصمیم گرفت این مشکل را حل کند. او ازتمام شرکتهای تجاری و پژوهشی دعوت به همکاری کرد.
سرانجام پس از گذشت هشت ماه و صرف حدود 11 میلیون دلار سرمایه (با ارزشی چندین برابر دلار فعلی) یک شرکت خصوصی موفق شد قلمی بسازد که در تمام شرایط حتی زیرآب، در فضا، در سرما و گرمای شدید و خلاصه همه جا قابل استفاده باشد.
زمانی که این محصول رونمایی شد جشنی به این مناسبت گرفتند و کلی با خودشان حال کردند. در همین موقع تلگرافی ازطرف سازمان فضایی روسیه به دستشان رسید که از این قرار بود: "کار بسیار خنده داری انجام داده اید. ما چندین سال است برای ثبت اطلاعات در فضا از "مداد" استفاده می کنیم.تمام."
آمریکایی ها آن قدر خجالت زده شده بودند که طبق خاطرات نوشته شده وب ، دفتر پژوهشی سازمان ناسا برای چهار ماه به طور کامل تعطیل شد!!!
منبع : http://setak.blogfa.com
بر بالای تپه ای در شهر وینسبرگ آلمان، قلعه ای قدیمی و بلند وجود دارد که مشرف بر شهر است. اهالی وینسبرگ افسانه ای جالب در مورد این قلعه دارند که بازگویی آن مایه مباهات و افتخارشان است:
افسانه حاکی از آن است که در قرن ۱۵، لشکر دشمن این شهر را تصرف و قلعه را محاصره می کند. اهالی شهر از زن و مرد گرفته تا پیر و جوان، برای رهایی از چنگال مرگ به داخل قلعه پناه می برند.
فرمانده دشمن به قلعه پیام می فرستد که قبل از حمله ویران کننده خود حاضر است به زنان و کودکان اجازه دهد تا صحیح و سالم از قلعه خارج شده و پی کار خود روند.
پس از کمی مذاکره، فرمانده دشمن به خاطر رعایت آیین جوانمردی و بر اساس قول شرف، موافقت می کند که هر یک از زنان دربند، گرانبها ترین دارایی خود را نیز از قلعه خارج کند به شرطی که به تنهایی قادر به حمل آن باشد.
ناگفته پیداست که قیافه حیرت زده و سرشار از شگفتی فرمانده دشمن به هنگامی که هر یک از زنان شوهر خود را کول گرفته و از قلعه خارج می شدند بسیار تماشایی بود!
به نظرشما اگه قضیه بر عکس بود آقایان چه کار می کردند؟!
این پوشش گیاهی زیبا یک تونل قطار و یک مسیر ریلی گیاهی و زنده است که به مسیر سبز، شهرت یافته است.
مسیر سبز مطمئنا، یکی از رمانتیک ترین تونل های قطاری در جهان است که تاکنون دیده اید!
این زیبایی در یک جنگل دلربا در دل کشور اوکراین پنهان شده است.
ادامه مطلب ...
کوتاه ترین جنگ ثبت شده در تاریخ در سال 1896 صورت گرفت که در آن زنگبار به انگلستان پس از تنها 38 دقیقه تسلیم شد.
طولانی ترین جنگ موسوم به جنگ 100 ساله بین انگلیس و فرانسه بود. که در واقع 116 سال به طول انجامید (این جنگ سال 1453 گ پایان یافت). انگلستان هزینه این جنگ را تنها از طریق مالیات مستقیم از درآمد مردم تامین می کرد.
از سال 1495 به این طرف، هیچ دوره 25 ساله بدون جنگ وجود نداشته است. و همواره بشریت در حال نزاع با هم بوده اند. تنها از سال 1815 به این طرف حدود 200 جنگ بین کشورها وجود داشته است.
واضح است که جنگ برای همه بخصوص کودکان و حتی دیگر موجودات زنده رنج آور است.
ادامه مطلب ...
” از خنده مُردن شیک ترین نوع مرگ است ”
انتظار دارید جمله بالا از چه کسی باشد ؟ کسی به غیر از باب هوپ هنرمندی که تا آخرین لحظات زندگی هم دیگران را به خنده وا میداشت .
وودی آلن درباره او گفته : باب هوپ کمدینی است که بیشترین تاثیر را روی من گذاشت .
او در سال ۱۹۹۸ از سوی ملکه الیزابت دوم نشان شوالیه افتخاری را دریافت کرد .
در سال ۱۹۹۷ بیل کلینتون او را ” سرباز افتخاری ” نامید . ( بدلیل اجرای برنامه برای سربازان در حین جنگ برای بیش از پنجاه سال )
او دو بار جایزه اسکار افتخاری دریافت کرد .
او عمری ۱۰۰ ساله از خدا گرفت و هیچ گاه هم دست از کار نکشید شعار او تنها یک چیز بود :
” من بازنشته نمی شوم تا آن که جنازه ام را از صحنه بیرون ببرند ”
او در طول زندگی خود کتاب های نیز منتشر کرد در سال ۱۹۹۰ او کتابی برگرفته از زندگی خود نگاشت
با نام ” شلیک نکنید ، فقط منم “ .
هوپ همیشه می گفت : ” تماشاگران بهترین دوستان من هستند و هیچکس از صحبت کردن با بهترین دوستانش خسته نمی شود. ”
باب هوپ چنان بداهه پرداز و مسلط بود که برای ۱۴ دوره متوالی اجرای مراسم اسکار را به تنهایی بر عهده داشت.
باب هوپ : “ آدم وقتی میفهمد دارد پیر میشود که هزینه شمعها ، از قیمت کیک بیشتر شود “
باب هوپ : ” اگر در قلبتون مهربونی و خیرخواهی ندارید ، بدترین نوع مشکل قلبی رو دارید ”
وقتی همسر باب هوپ در آخرین لحظات زندگی از او پرسید که تمایل دارد کجا دفنش کند باب هوپ گفت :
” غافلگیرم کن ! ”
درباره باب هوپ بیشتر بخوانید :
باب هوپ ؛ شیک ترین نوع مرگ ( وب سایت آفتاب )
منبع : http://mumbojumbo.ir