دوراندو
پیتری، مشهورترین دونده ماراتون تاریخ کشور ایتالیاست. او عمده شهرت خود
را از مسابقات المپیک سال 1908 لندن دارد که سرنوشت دراماتیکی برای او
داشت.
پیتری 23 ساله در جولای 1908 و در جریان مسابقات المپیک، رقابت
خود را با 56 ورزشکار دیگر از سایر نقاط دنیا در ساعت 2:33 بعد از ظهر آغاز
کرد. در آن زمان، مسافت مسابقه دوی ماراتون المپیک، 42.2 کیلومتر بود.
دوراندو، مسابقه را خوب آغاز نکرد. اما در کیلومترهای
پایانی با تحمل فشار بسیار بالا توانست از همه حریفان پیشی بگیرد. تنها دو
کیلومتر دیگر تا پایان باقی مانده بود. دو کیلومتر پایانی در داخل
استادیوم بود و او پس از ورود به استادیوم، مسیر اشتباه را در پیش گرفت.
داوران مسابقه او را متوجه اشتباهش کردند. او که از خستگی و دهیدراسیون
(نوعی بیماری بسیار خطرناک که بر اثر کم آبی به شخص مستولی می شود) شدید در
آن لحظه رنج می برد در هنگام تغییر مسیرش به سمت مسیر درست، بر زمین
افتاد. او به کمک داوران و در مقابل دیدگان 75 هزار تماشاگر از زمین بلند
شد. او تا رسیدن به خط پایان، 4 بار دیگر بر زمین افتاد که هر چهار بار،
داوران به او در بلند شدن کمک کردند.
او بالاخره از خط پایان عبور کرد و
فاتح طلای المپیک شد. او که تمام مسیر را در زمان 2 ساعت و 44 دقیقه دویده
بود، بر اثر خستگی مفرط، 10 دقیقه زمان مصرف کرد تا 350 متر پایانی را نیز
سپری کند. "جانی هایس"، دونده آمریکایی توانست دومین نفری باشد که از خط
پایان عبور می کند. تیم آمریکا دقیقا پس از پایان، شکایتی را به هیئت
داوران مسابقات دادند که کمک داوران در بلند کردن دوراندو از روی زمین را
خطا می دانستند. شکایت آنها مورد موافقت قرار گرفت و دوراندوی جوان با وجود
تلاش فراوان، از دور رقابتها حذف شد و حتی مدال نقره نیز به او نرسید.
دوراندوی جوان تا 3 سال پس از رویداد، دویدن را ادامه داد و جوایز فراوانی
کسب کرد. او سپس دیگر مسابقه نداد و در نهایت در 56 سالگی و بر اثر حمله
قلبی درگذشت.
عکس بالا، لحظه رسیدن او به خط پایان را نشان می دهد.
http://www.barnameha.com/download/flash-player/
آخی
یاد دخترهای کاتارو خودمون افتادم که تیم های مقابل صبر کردن تا اونا طلا بگیرن بعد از لباسشون(که مسئولین تندرو ما خلاف قوانین مسابقات تنشو کرده بودن) شکایت کردن داورها هم طلاشونو پس گرفتن!
آره یادمه کاملا
سلام.باتبادل لینک موافقین؟منتظرجوابتون هستم.
... به حباب نگران لب یک رود قسم ،
و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت،
غصه هم میگذرد ،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند .
لحظه ها عریانند ،
به تن لحظه ی خود ، جامه اندوه مپوشان هرگز ...[گل][قلب][لبخند][بدرود]