نسل ما یعنی... خاله بازی با چادرای مامانامون تو کوچه. یعنی بیدار شدن با بوی نفت بخاری نفتی. یعنی بوی نون پنیر و نارنگی تو کیف. یعنی فوتبال دستی. یعنی مانتو خفاشی با اپول. یعنی توپ دولایه رنگی پلاستیکی. یعنی صف نون ...
نسل ما یعنی یعنی بوی نم خاک بعد بارون تو کوچه خاکی...یعنی ویدئو قاچاق...یعنی آتاری و میکرو... یعنی سیگار زر... یعنی انباری و بوی سرکه... یعنی شکر، روغن ،قند کوپنی... یعنی فخر فروختن با کتونی میخی... یعنی قاق بودن تو بیخ دیواری... یعنی ته کلاس و تقسیم لواشک... یعنی سیاه چال... یعنی کارت صدآفرین... یعنی حسرت یک دقیقه خواب بیشتر تو زمستون... یعنی ادکلن کبرا و ویوا... یعنی لاک قرمز و قند! تلویزیون سیاه و سفید... یعنی بستنی کیم دوقلو... یعنی آدامس خروس نشان... بوی آش و کشک تو یه روز بارونی... یعنی کیسه و سفیدآب... یعنی علاالدین و سیب زمینی... یعنی کوبلن و کاموا... یعنی بوی ماهی دودی... یعنی کارت بازی با دمپایی... یعنی کپسول بوتان و پرسی... یعنی جوجه رنگی... یعنی چشم کبود و مامان دوستت دم در... یعنی نوار کاست... سیاوش شمس و داریوش... آلبالو خشکه رو پشت بوم... یعنی بوی نفتالین لای رختخواب... یعنی پرش از روی رختخواب ها و سقوط آزاد با اونا... یعنی تک درخت ته کوچه... یعنی خریدن لبو و لواشک از سر کوچه ی مدرسه... یعنی خوردن ساندویچ کثافتی اونم با ولع ... یعنی سوختگی نارنجی رنگ بلوز کاموایی... یعنی ساختن آدم برفی با لگن حموم... یعنی بوی نم زیرزمین... یعنی نیمکت سه نفره... یعنی چوبین و برانکا... یعنی تیله بازی... یعنی اشکنه... یعنی خرپلیس... عاشق شدن از پس پرده ی حیا و شرم... یعنی نامه پسر همسایه... نسل ما یعنی من... یعنی تو... یعنی ما...
آقای سکسکه رو کی یادشه ؟!
یادش بخیر .....چقدر ساده بودیم نسبت به الانیا ....
کیا کارتون اژدهاسواران رو یادشونه؟
فقط یه دهه شصتی که می دونه این چیـــــه !
یادش بخیر
همه یکی یدونه از این جامدادی ها داشتیم
خوشا به حالت ای روستایی
چه شاد و خرم چه باصفایی ...
اینووووو کی یادشه ه ه
از کی بپرسم؟
باورتون میشه این پول تو جیبی یه هفته دهه شصتی ها بود ؟
وقتی خطها کامل به هم وصل شد احساس کردم بزرگترین نقاش جهانم.
کیا از این دفتر نقاشی ها داشتن؟
عاشقه اون برگ نازکهاش بودم که می شد راحت کپی زد باهاشون
کیا ورقای کتابشون رو اینطوری میکردن؟
اینو کیا یادشونه؟
می رفت لایه چرخه خیاطی
چقدر من با این تیتراژ بالا پایین می پریدم از خوشحالی...
یادش بخیر سه نفری میشستیم رو نیمکت کلاس و وقتی معلم میخواست دیکته بگه نفر وسطی میرفت زیر میز..
گنجیشگک اشی مشی بارون میاد خیس میشی برف میاد گوله میشی چه دورانی بود ... هی روزگار
من رفتم اون موقعها و برگشتم.خوش نگذشت! شاید کودکی خوبی نداشتم!جالب بود.
آره آدمو برمیگردونه به اون دوران
ولی به نظرم اون دوران بهتر بود
همه چی سطح پایین بود ولی این همه دشمنی و ریا و کینه و نفرت بین مردم نبود
دلم غش رفت...
با درج لینک وبلاگت گذاشتمش تو فیس بوک
خواهش خواهش
راحت باش
مرسی از نظر
سلام دوست عزیز
وبلاگ جالبی داری اگه مایل به تبادل لینک بودی ما رو با اسم دانلود بهترین آهنگهای روز لینک کنید و خبر بدبد تا لینکتون کنیم
موفق باشید
http://www.setarehayemusic4.blogsky.com/
عاشق این پستم چون متولد 1365 هستم و.....
لینک شدین
خیلی خوب و خاطره انگیز...
واقعا ممنونم
خواهش مرسی نظر دادین
سلام خوبی؟ دلم هوای اون روزا رو کرد. نظر قبلی رو تایید نکن اشتب تایپ شد
اوهوم
مرسی
چشم
سلام
هر چند وقتی میام تو وبلاگتون خیلی خوبه :-)
این عکسها و مطالب دهه شصتیها خیلی خاطره انگیز بود ممنون.
دلم گرفت به یاد اون روزا :(
قربونت برم
میدونم میان از امار معلومه
ولی خب همه حوصله کامنت گذاشتن ندارن
حق هم دارن
حوصله میخواد
درهر صورت خیلی ممنون نظرتو گذاشتی
منت گذاشتی
چاکرتیم
خاله بازی با چادر مامانتون؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!
لابد بوده
سلام دوست من.
کلی حال و هوامو عوض کردی . زیبا گفتی...!
شاد و مانا باشی !
مخلص
جالب بود برام . غرق دوران کودکی شدم . وباید این دوران غرق زیبایی های کودکی باشد . تشکر که کودکی زیبایم را پیش رویم آوردی!
خواهش میشه