مردی از این که زنش به گربه خانه بیشتر از او توجه می کرد ناراحت بود، یک روز گربه را برد و چند تا خیابان آن طرف تر ول کرد.
ولی تا به خانه رسید، دید گربه زود تر از اون برگشته خونه، این کار
چندین دفعه تکرار شد و مرد حسابی کلافه شده بود. بالاخره یک روز گربه را با
ماشین گرداند، از چندین پل و رودخانه پارک و غیره گذشت و بالاخره گربه را
در منطقه ای پرت و دور افتاده ول کرد. آن شب مرد به خانه برنگشت... آخر شب
زنگ زد و به زنش گفت: اون گربه کره خر خونه هست؟
زنش گفت: آره.
مرد گفت: گوشی رو بده بهش، من گم شدم!
8.518518448589997.06919505249با سلام.اولا خسته نباشید میگم.مطالب جالبی دارین.بیشترشو خوندم.تبریک میگم.منهم یه وبلاگ درباره مهندسی برق قدرت دارم.یک ماه راش انداختم.بخاطر همین بازدیدش کمه.البته ناگفته نمونه مطالب کامل و جالبی داره.مخصوصا تو آرشیو و موضوعاتش.به درد همه می خوره مخصوصا مهندسین عزیز.من خودم لیسانس برق هستم و این ویلاگ رو جهت تبادل اطلاعات گذاشتم .تونستم تو یک ماه 100 پست خوب و مفید بزارم.اگه وقت کردین و ما رو قابل دونستین یه سری به ما بزنید.اگر هم امکانش هست منو در وبلاگتون لینک کنید تا دیگر عزیزان هم بتونن از مطالب من استفاده کنن.اسم مورد نظرتون هم در نظرات من قرار بدید تا شما رو لینک کنم.به همین راحتی میتونید توی وبلاگتون یه پنجره ای برای رفتن به دنیای برق برای مخاطباتون از هر قشری ایجاد کنید.ممنون میشم منو با اسم مهندسی برق قدرت لینک کنید.ممنون
www.alieimany.blogfa.com
روحت شاد، روان شادمون کردی