سرود کریسمس در جنگ

در سال ۱۹۱۴.ارتشهای آلمان بریتانیا و فرانسه در جریان جنگ جهانی اول در بلژیک با هم میجنگیدند.در ارتش آلمان یکی از سربازان که سابقه ی خواندن در اپرا را نیز دارد شروع به خواندن ترانه کریسمس مبارک میکند.
صدای خواننده آلمانی را سربازان جبهه های دیگر میشنوند و با پرچمهای سفید به نشانه صلح از خاکریز بالا می آیند و بسوی ارتش آلمان میروند.
آن شب سربازان 3 ارتش در کنار هم شام میخورند و کریسمس را جشن میگیرند ولی هر 3 فرمانده توافق میکنند که از روز بعد صلح شکسته شود و جنگ را از سر بگیرند!
صبح روز بعد دست و دل سربازان برای جنگ نمیرفت.
شب قبل آنقدر با دشمن رفیق شده بودند که بی خیال جنگ شدند و از پشت خاکریز برای هم دست تکان میدادند!
چند ساعت که گذشت باز هم پرچمهای سفید بالا رفت و پس از گفتگوی 3 نماینده ارتشها تصمیم بر این گرفته شد که برای سرگرم شدن با هم فوتبال بازی کنند.
آنها آنقدر با هم رفیق میشوند که با هم عکس میگیرند و حتی آدرس خانه های خود را به همدیگر میدهند تا بعد از جنگ به کشور های هم سفر کنند!

کار به جایی میرسد که این 3 ارتش به هم پناه میدهند و ...
تنها چیزی که باعث میشود تا قضیه لو برود متن نامه هایی بود که سربازان برای خانواده هایشان فرستاده بودند و به آنها اطمینان داده بودند که اینجا از جنگ خبری نیست!

سالها بعد کریس دی برگ متن یکی از این نامه های سربازان را در یک حراجی به قیمت 15هزار یورو میخرد.

پل مک کارتنی هم در ویدئوی یکی از کارهایش به این اتفاق ادای احترام کرده و سال 2005 هم کریستین کاریون با استناد به مدارک این اتفاق فیلمی بنام "کریسمس مبارک" میسازد که اسکار بهترین فیلم خارجی را گرفت و حتی در جشنواره فیلم فجر نیز به نمایش درآمد.

^{نامه یکی از سربازان به خانواده ش}

گروهبان stubby

stubby یکی از معروفترین سگهای جنگ جهانی است که به درجه گروهبانی رسید

گروهبان stubby در مدت 18 ماه خدمت خود در ارتش آمریکا، در 17 نبردِ جبهه های غربی شرکت داشت

این سگ شجاع در زمان حملات شیمیایی، بلافاصله نیروهای خودی را از شرایط مطلع میکرد و حتی در کار امداد شرکت میکرد.همچنین گروهبان stubby یک بار توانست یک جاسوس آلمان را شناسایی کند و با سر و صدا کردن، نیروهای آمریکایی را متوجۀ آن کند.پس از پیگیری، آمریکایی ها متوجه شدند که آن شخص یک جاسوس آلمانی است

پس از پایان جنگ گروهبان stubby به شهرت بسیاری رسید و نامش در روزنامه ها آورده شد

اکثر رئیس جمهوران آمریکا به سگ ها علاقمندند و از این حیوان نگهداری میکنند؛ امّا به نظر میرسد، "ویلسون" رئیس جمهور وقت آمریکا از این قائده مستثنی بود و در طی ریاست خود سگی نداشت.
با این وجود، "ویلسون" اولین رئیس جمهور آمریکا بود که با یک سگ (گروهبان Stubby) به عنوان قهرمان در جنگ جهانی اول دست داد

تمام قلم های ریاست جمهوری

چرا روسای جمهور آمریکا برای امضای لایحه از قلم های متعددی استفاده می کنند؟ لیسا براون، منشی کاخ سفید توضیح می دهد

مراحل بزرگ شدن دختر نماینده ایتالیا تو پارلمان اروپا، از سپتامبر 2010 تا امروز

همبستگی واقعی یک جامعه

دو روز پیش، هزاران نفر از مردم سانفرانسیسکو و صدها مامور پلیس و آتش‌نشان این شهر، در مانوری شرکت کردند که طی آن مایلز اسکات، کودک مبتلا به سرطان خون، با بر تن کردن لباس بتمن به همراه دستیارش به خیابان آمد و چندین عملیات نجات انجام داد تا در پایان کلید این شهر بزرگ در غرب آمریکا نصیبش شود.

این برنامه خلاقانه توسط یک بنیاد غیر انتفاعی به نام "آرزو کن" (Make A Wish) ترتیب داده شده بود و به گفته مقام‌های شهر، برنامه ریزی، هماهنگی و امور لجستیکی آن دست کمی از یک عملیات واقعی نداشت.
بنیاد 'آرزو کن' بعد از اعلام برنامه خود برای مایلز اسکات، از ۱۰ هزار نفر پاسخ دریافت کرد که همگی برای کمک به تحقق آرزوی این پسر بچه اعلام آمادگی کرده بودند. مایلز اسکات که چند سالی است در حال دریافت خدمات پزشکی برای درمان سرطان خون است، همیشه آروز داشته که همچون بتمن بتواند روزی به مردم شهرش کمک کند. صبح روز شنبه مایلز به همراه پدرش عازم یک مغازه اسباب بازی فروشی بود تا با پوشیدن تن‌پوش بتمن دست کم ظاهرش را شبیه 'ابر قهرمان' رویاهایش کند.
اما این بازی صبح شنبه با پدر، همزمان شد با پیام تلویزیونی رئیس پلیس شهر سانفرانسیسکو که با قطع برنامه‌های عادی، از وضعیت فوق‌العاده خبر می‌داد و از بتمن کوچولو کمک می‌خواست. از این لحظه بود که بتمن کوچولو وارد کارزار شد و در چند عملیات مختلف مشکلات شهر را برطرف کرد؛ از جمله دختر زیبایی را که در کلافی از کابل و طناب به دام افتاده بود آزاد کرد.

او حتی شانس این را یافت که سوار لامبورگینی که به شکل خودوری بتمن رنگ‌آمیزی شده بود شود و در حالی که مردم شهر و دختران نامش را فریاد می‌زدند با اسکورت خودروهای پلیس به سراغ عملیات بعدی‌اش برود.

«باراک اوباما» رئیس جمهور آمریکا در پیامی ویدئویی که در صفحه توئیترش منتشر کرد «مایلز اسکات» را تشویق کرد.

حرکت V شکل

تا به حال به حرکت دسته جمعی پرندگان مهاجر دقت کرده اید؟ در بسیاری از مواقع، پرندگان مهاجر به گونه ای که در عکس می بینید پرواز می کنند که به پرواز V شکل موسوم است. نکته جالب توجه در این پرواز در علت آن نهفته است. این گونه شکل دهی پرواز باعث می شود تا غیر از پرنده نخست، باقی پرندگان به دلیل حضور در نیروی لیفت (بالا برنده) که از وورتکس (گردبادهای کوچک) پرنده جلویی پدید می آید، تا 65 درصد نیروی مقاومت هوا را کاهش دهند. به دلیل طی مسافت بسیار طولانی، آنها می بایست از این ترفند برای حفظ انرژی خود استفاده نمایند. ضمن اینکه باید بدانید این پرندگان به تناوب جای خود را در نوک (پرنده نخست) جابجا می کنند تا فشار خستگی تنها روی یک پرنده نباشد.

جنگنده ها نظامی نیز از دیرباز از این فرم پرواز برای مانورها و حملات هوایی بهره می بردند. این کار سبب می شود تا مصرف سوخت جنگنده ها بسیار پایین تر باشد.

قهوه "کوپی لوآک"

آیا تا به حال نام قهوه "کوپی لوآک" را شنیده اید؟ کوپی لواک یکی از نایابترین، گرانترین و در عین حال خوش طعم ترین قهوه های موجود در تمام دنیاست. اما داستان پشت این قهوه چیست؟

لواک (Asian Palm Civet)، حیوانی از راسته گربه سانان است که شباهت فراوانی به راسو دارد (عکس بالا). این حیوان، دانه های قهوه را می خورد. ماجرا از آنجا جالب می شود که سامانه گوارشی لواک به گونه ای توسعه یافته که قادر به هضم هسته نیست و تنها قسمت گوشتی آن را جذب می کند. این سامانه، پروتئینهای موجود در هسته را نیز جذب کرده و تنها قهوه را دست نخورده باقی می گذارد. هسته که در حقیقت همان دانه قهوه است، از طریق مدفوع این حیوان خارج می شود. کارگران با جمع آوری مدفوع، دانه های قهوه را جدا کرده، شسته و در زیر حرارت قرار می دهند و آن را می فروشند. قهوه به دست آمده از این راه، یکی از با کیفیت ترین قهوه هاست و بسیار گرانبها محسوب می گردد. این قهوه تا حتی قیمت فنجانی 80 دلار نیز به فروش رسیده است.
نوش جان!!

توضیحات بیشتر را در لینک زیر ببینید:
http://money.cnn.com/galleries/2008/fsb/0807/gallery.most_expensive_foods.fsb/6.html

مشکلات ناشی از انزوا

گزارشگر تلویزیون کره شمالی به گونه ای خبر مرگ کیم جونگ ایل را اعلام میکرد که گویی خدا مرده و وفور نعمت از کره ای ها رخت بربسته. البته دستگاه تبلیغاتی رژیم کره شمالی، این رهبر را در حد خدا و پرستیده شدن در میان عامه مردم بالا برده بود. اما واقعیت این است که این کشور، پایین ترین درجه از برخورداری از حقوق پایه انسانی و رفاه را داراست.

تصویر بالا به خوبی بیان می کند که رهبر کره شمالی، چه بر سر مردم کشورش آورده است. تا همین 30 سال پیش، کره شمالی از همسایه جنوبی اش ثروتمند تر بوده است. اما این تصویر، امروز این دو کشور را با هم مقایسه کرده است.

همان طور که می بینید تحریم های بین المللی و انزوای این کشور نعمت برق را از این کشور گرفته و این رهبر که مردم آن را خدا می دانند، نتوانسته (اجازه نداده) غیر از پایتخت یعنی پیونگ یانگ، روشنایی در شب را در نقطه ای دیگر از این کشور به ارمغان بیاورد.

نیمه پایینی تصویر، کشور کره جنوبی در هنگام شب است. نیمه خاموش بالایی نیز کشور کره شمالی است. تنها نقطه روشن در ساحل غربی، پیونگ یانگ پایتخت است. نقاط نورانی شمالی تر هم شهرهای روشن کشور چین هستند. نقطه بسیار نورانی در کره جنوبی، سئول، پایتخت این کشور است که حدود 35 سال پیش، شهردار این شهر برای توسعه همکاری بین سئول و تهران و الگوبرداری از نظام شهری، به تهران آمده بود و آرزو کرده بود که روزی سئول نیز مانند تهران شود.