جالبترین ها

جالبترین ها

جالبترین مطالب علمی و عمومی
جالبترین ها

جالبترین ها

جالبترین مطالب علمی و عمومی

یادی از بزرگترها


http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up1/56011968362049569819.jpg

اشتباهی خونه یه خانم پیری رو گرفتم، اومدم معذرت‌خواهی کنم، هی می‌گفت: علی جان تویی، هی می‌گفتم: ببخشید مادر اشتباه گرفتم، باز می‌گفت: رضا جان تویی مادر، می‌گفتم: نه مادر جان اشتباه شده ببخشید، اسم سوم رو که گفت دلم شکست، گفتم: آره مادر جون، زنگ زدم احوالتون رو بپرسم.

اونقدر ذوق کرد که چشام خیس شد.

 

نکته: چه مادر و پدرها و پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایی که چشم انتظار یه تماس کوچولو از ماها هستن. ازشون دریغ نکنیم.

 

منبع : وبلاگ گنبد طلایی

نظرات 11 + ارسال نظر
کهکشان پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 23:40

ممنونم بخاطر چنین تذکر خوبی فرزاد جان
زنده باشی

قربان شما

روشنک پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 23:46 http://www.roshanak-ar.blogfa.com

از درویشی پرسیدند:
جمله ای بگو که
درلحظات شادی غمگین
ودرلحظات غم شادمان کند
گفت بگویید:
این لحظات هم
خواهد گذشت

این نیز بگذرد

nazgol جمعه 14 بهمن 1390 ساعت 00:10 http://khoneyenazgol.blogfa.com

خیلی ناراحت کننده بود.. )-:

اوهوم

مرمر جمعه 14 بهمن 1390 ساعت 07:45 http://hollykorean.blogfa.com

چشای منم خیس شد

ژینوس جمعه 14 بهمن 1390 ساعت 09:12 http://zhinoos.blogsky.com

نمیدونم چی بگم........

منم م م

فهیم جمعه 14 بهمن 1390 ساعت 23:11 http://www.quills-in-inks.blogfa.com

فرزاد جون
سلام
خوبی؟
درست عین چنین تجربه ای رو داشتم البته برعکس: که خانومی تماس گرفت خونه و هی میگفت:
سلام فاطمه مادر خوبی؟
اشتباه گرفتید...
زینب تویی مامان؟
نه خانوم اشتباه گرفتی
نه داری اذیتم میکنی...تویی نسرین؟
...
اما من نگفتم آره هستم...منم مامانی...خوبی؟
نگفتم فرزاد...
چون دیرم شده بود باید میرفتم بیرون.
اما الان که فک میکنم این دلیل قانع کننده ای نبود و نیست.
کاش منو ببخشه...

سلام
مرسی
واقعا؟
چه جالب.چه تصادفی؟
البته شما مقصر نبودی که

shahahmad شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 02:27 http://musictak.blogsky.com

ای وای من
عالی بود

باران شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 11:47 http://sokut-shab.blogsky.com

واقعیتی تلح متاسفانه..
وبتون جالب بود

مرسی

الهام شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 12:55 http://gooonagoon.blogfa.com

eli... شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 14:48 http://eshghemamnoo-1380.blogsky.com/

به تقویمی که مرا یکسال بزرگتر نشان می دهد

حتی به موهای سفیدی که بر سرم می رویند ،
کاری ندارم !
من ;
هنوز خود را کودک خانه ی تو می دانم

ღஜ♥ღஜ♥ مادر ♥ஜღ♥ஜღ

کاشکی قدرشو ن رو بدونیم

کاشکی

Anna یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 20:00

سلام...وقتتون بخیر...
افسوس با اینکه این مطالب می خونیم ولی آدمای فراموش کار و نا سپاسی هستیم.....ما نسبت به معبودمون این خصوصیات داریم....پدر و مادر و معبود تنها تکیه گاههای زمان کمک ما هستن و وقتی کارمون تموم شد....واقعا این حرکات خیلی دل خراشن....

واقعا ما ایرانیا آدمای فراموشکار هستیم
اینو قبول دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد